سلام با تشکر از سایت خوبتون.
من 26 سالمه و لیسانس مدیریت دارم و در حال حاضر هم زبان میخونم دذر موسسه و میخوام ادامه بدم ان شاالله.حدود سه سال پیش متاسفانه مادرمو از دست دادم .ما سه بچه ایم و من کوچکترینم اول برادرمه ک مجرده و بعد هم خواهرم ک پرستاره و یک پسر نه ماهه داره .ما به هم وابسته ایم و بعد از رفتن مادرم هم این وابستگی بیشتر شده چون ایشون رو از دست دادیم دوست داریم از لحظات با هم بودن بیشتر استفاده کنیم.و وقتی هم ک خواهرم سرکاره من پسرشو نگه میدارم.
درحال حاضر مسیله ای پیش امده ک از شما عزیزان درخواست کمک دارم.
پسرخاله ی من متولد 55 است یعنی تقریبن 13 سال اختلاف سن.و ب تازگی از من خواستگاری کرده باید بگم ک خاله ام اینا تهران میشینن ولی ما ساکن اراکیم .من شناخت زیادی از پسرخاله ام ندارم چون هر دیداری ک بوده فقط یه احوالچرسی ساده بوده فقط میدونم از نظر ایمانی همونطوری هست ک من تقریبن از همسر اینده ام انتظار دارم.پدر ایشون پولدار هستن و نفوذ کامل روی بچه هاشون دارن /سه پسرن و سه دختر/و به خاطر پولشون غرور خانوادگی خاصی دارن ک خانواده ام میگن در اینده ممکنه مشکل ساز بشه و من نتونم باهاشون کنار بیام چون اصولن ادم ساکتیم و دنبال جنجال نیستم. و اینکه این اقا قبلن مواد مصرف میکردن خعلی سال پیش ولی چ موادی و چند وقت رو نمیدونم.وقتی این مسیله فکر میکنم توی دلم خالی میشه ولی نمیدونم یه محبت قلبی نسبت بهش دارم شاید ب خاطر ایمانشه نمیدونم باید چ کار کنم البته خانواده ام ب خودم واگذار کردن ولی در کل نظرشون منفیه ولی میگن اگه بیاد اراک قضیه فرق میکنه .حالا نمیدونم فرق میکنه ؟اجازه بدیم بیان خواستگاری بعد باهم صحبت کنیم یا تلفنی صحبت کنیم؟چون نمیخوام خعلی کش پیدا کنه. و اینکه یکی از علت هایی ک من خواستگارهای رد کردم ب خاطر سنشون بوده. اسن نمیدونم چ کنم ؟؟؟
لطفن خعلی زود راهنماییم کنیدممنوووون خعلی زیاد.